در مرکز تحقیقاتی، پژوهشگر روی پروژهای کار میکرد. همکارش پرسید: «چی میخونی؟» گفت: «جزوه هماتولوژی.» این جزوه به او کمک کرد تا دادههای خونی را بهتر تحلیل کند. او با استفاده از نکات، کشفی مهم ثبت کرد. رئیس مرکز از کارش تعریف کرد و او را تشویق کرد. جزوه، جرقهای برای پیشرفتش بود. این لحظه، اعتمادبهنفسش را برای ادامه پژوهش تقویت کرد و آیندهای روشن دید.
مسئولیت فایل آپلود شده بر عهدهی کاربر آپلودکننده میباشد، لطفا در صورتی که این
فایل را ناقض قوانین میدانید
به ما گزارش دهید.